كابوس اين همه سالها

ساخت وبلاگ
زينب:عاشق كه ترسونمي شه  باباجون
_من ازجدايي مي ترسم زينب
عاشق هميشه ازجدايي مي ترسه ...
بخشي ازفيلم مهمان داريم

كابوس اين همه سالها...
ما را در سایت كابوس اين همه سالها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : arozneveshtehayedrd بازدید : 12 تاريخ : پنجشنبه 19 مرداد 1396 ساعت: 1:41

يكشنبه سي ام آبان هزاروسيصدونودوپنج

لوكيشن:ندارد

هواسردبودوزمين خيس 

دودل بودم كه دربيارم يانه

توهمين فكرابودم كه يه دفعه آروم زيرگوشم گفت اينوببين!!!

يه دختردوازده سيزده ساله كه داشت آروم راه ميرفت 

بدون كفش ...!

خجالت كشيدم ...

منم كفشام رودراوردم وآروم راه افتادم...

كابوس اين همه سالها...
ما را در سایت كابوس اين همه سالها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : arozneveshtehayedrd بازدید : 8 تاريخ : پنجشنبه 19 مرداد 1396 ساعت: 1:41

دوشنبه يكم آذرهزاروسيصدونودوپنجلوكيشن:خونهلطفاًبپوشين دومادداره مياد...همه به حول وولاافتادن دومادواردشدمنم باعجله چادرم روازمامانم گرفتم همه شروع كردن به دست زدنخودش بودهممون چادرپوشيده بوديم بااينكه عروس روبه روش بودامانگاهش به من بودويه دفعه سمت من اومدسرش روخم كردومن روباهمون چادروچاقچول روي سرم كابوس اين همه سالها...ادامه مطلب
ما را در سایت كابوس اين همه سالها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : arozneveshtehayedrd بازدید : 18 تاريخ : پنجشنبه 19 مرداد 1396 ساعت: 1:41

يكشنبه هفتم آذرهزاروسيصدونودوپنجلوكيشن:...شهيدحميد...پرنسس ديانا...دكترفلاني...همه يه جوري راه خودشون روپيداكردنفهميدن كه ازدنياچي مي خوانمن چرانمي تونم راهم روپيداكنمچراهروقت فكرمي كنم پيداش كردم بيشترگم مي شم...سه شنبه يه زن وشوهرجوون ديدم كه كرولال بودن وباهم به زبون اشاره صحبت مي كردنبراي يه لحظ كابوس اين همه سالها...ادامه مطلب
ما را در سایت كابوس اين همه سالها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : arozneveshtehayedrd بازدید : 17 تاريخ : پنجشنبه 19 مرداد 1396 ساعت: 1:41

خودت روهميشه به شنيدن تعريف وتمجيدعادت نده
دنياپرازآدمه هركدومشون هم يه نظروبرداشت ذهني ازتودارن
كمي هم به شنيدن حرفاي ناخوشايندعادت كن...
سعي كن درمقابل انتقادات وبرداشت هاي غلط ديگران لبخندبزني
مقاومت نكن،عصبي نشو،دادوبي دادراه نندازفقط گوش بده...لبخندبزن...بزارهرجوركه خودشون مي خوان درموردتوقضاوت كنن...اونابرداشت خودشون روكردن تموم شده...تغييرهم نميكنه...توهم كارخودت راانجام بده...
اين طوري كمترآسيب ميبيني ...

كابوس اين همه سالها...
ما را در سایت كابوس اين همه سالها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : arozneveshtehayedrd بازدید : 11 تاريخ : پنجشنبه 19 مرداد 1396 ساعت: 1:41

سه شنبه به وقت سي آذرهزاروسيصدونودوپنجلوكيشن:شب زنده داري يلدايلداست...بلندترين شب سال...همه خوابن امامن خوابم نميبره...استرس امتحان وتحقيق ودانشگاه دارم...هنزفيريام توگوشمه...همه ي خاطرات گذشته رودارم مرورميكنم...بااينكه شب خوبي داشتم امادلم گرفته...يه چيزبه ذهنم خطورميكنه ويه لبخندتلخ ميادروي لبام كابوس اين همه سالها...ادامه مطلب
ما را در سایت كابوس اين همه سالها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : arozneveshtehayedrd بازدید : 16 تاريخ : پنجشنبه 19 مرداد 1396 ساعت: 1:41

فقروتنگدستي بعضي ازادماروعقده اي بارمياره
عقده اي كه بااونابزرگ ميشه
ريشه ميدوونه توي جون آدم
بزرگ وبزرگترميشه
ازدواج ميكنه
بچه دارميشه وعقده هاي كوچكتري روبه وجودمياره
عقده هاي كوچيك بزرگ ميشن
بچه دارميشن و...
تازه دارم ميفهمم كه چراامام علي(ع)ميگفت اگه فقرآدم بوداون روميكشتم... كابوس اين همه سالها...
ما را در سایت كابوس اين همه سالها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : arozneveshtehayedrd بازدید : 11 تاريخ : پنجشنبه 19 مرداد 1396 ساعت: 1:41

روزشنبه بيست وپنجم ذي هزاروسيصدونودوپنجلوكيشن:خونهبازم مدرسه دوره راهنماييي باهمون راهروباهمون كلاساي بزرگ اماايندفعه شكل وقيافه دانشگاه به خودش گرفته بودامتحان داشتمكايندنس اونجابوداين دفعه به جاي رديف وسط صندلي سوم سمت چپ،صندلي دوم نشسته بودمنم مثل هميشه رديف وسط صندلي اول سمت راست نشستم سرش پايين كابوس اين همه سالها...ادامه مطلب
ما را در سایت كابوس اين همه سالها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : arozneveshtehayedrd بازدید : 10 تاريخ : پنجشنبه 19 مرداد 1396 ساعت: 1:41

همه چي ازكلاس فارسي عمومي وازيه گيردادن ساده استاده به كايندنس ومسخره بازي بچه هاشروع شد...بعدش بيرون كلاس ايستاده بودسرم روبرگردوندم سرش روبرگردوند،نگاهمون باهم تلاقي پيداكرد...بعدش توي راهرومشغول خوندن براي كنفرانسم بودم بادوستاش روبه روم نشسته بود،راهروخالي شدهمه رفتن سركلاساشون دوستش صداش زد،گفت كابوس اين همه سالها...ادامه مطلب
ما را در سایت كابوس اين همه سالها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : arozneveshtehayedrd بازدید : 26 تاريخ : پنجشنبه 19 مرداد 1396 ساعت: 1:41

چهارشنبه نوزدهم ابان هزاروسيصدونودوپنجلوكيشن:نداردگزارش پيشرفت اول:تصميم دارم ازامروزگزارش هاي پيشرفتم روشروع كنم اتفاقي كه روزشنبه برام افتادمثل تلنگري بودكه من روازروياهام كشيدبيرون وواقعيت روبهم نشون داد.امروزبااين كه خيلي خوابم ميومدوهيچي درس نخونده بودم رفتم دانشگاه خداروشكرقبلش تمرينام روحل كردم چون استاداين دفعه همه تمرين هاروديدواونايي كه تمريناروحل نكرده بودندجلوي اسمشون روعلامت زد،شايددرطول اين سال هايي كه درس مي خوندم اين تنهادرسي باشه كه اينقدردوستش دارم وبرام شيرينه كاش همه كلاسام اين شكلي بود!كلاس دوم هم به لطف دعاهاي زيادي كه كردم ازمن نپرسيدوامروزم به خوبي گذشت...ازاين كه تاآخركلاساموندم وجيم نزدم خيلي خوشحالم هرچندكه به قول مستررضايي وظيفه ام بودومنتي بركسي نيست!ولي ازاون جايي كه هميشه من گندميزنم به همه چي امروزدوباره اون عادت مسخره روتكراركردم اونم دوبار...نمي دونم ديگه بايدچطوري جلوي اين عادت لعنتي روگرفت...هرچندكه براش يه فكرايي دارم وسعي مي كنم هرچي زودتراوناروعملي كنم...اماخب تكراراين كاراونم دوبارواقعاًخجالت آوره...براي تقويت زبانم هم دوباره شروع كردم به گوش داد كابوس اين همه سالها...ادامه مطلب
ما را در سایت كابوس اين همه سالها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : arozneveshtehayedrd بازدید : 21 تاريخ : پنجشنبه 27 آبان 1395 ساعت: 23:09